زندگی عاشقانه بابا و مامان نی نیزندگی عاشقانه بابا و مامان نی نی، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 20 روز سن داره

عشق مامان و بابا منتظرتیم

مسافرت

سلام عشق مامان بابایی گفت دلم میخواد قبل از اینکه برم عراق، یه مسافرت ٢ نفره با هم بریم. منم از خدا خواسته گفتم بریم مشهد، آخه خیلی دلم هوای امام رضا رو کرده. قرار شده با قطار بریم ولی هنوز مشهد جا پیدا نکردیم. دلم میخواد نزدیک حرم باشه. یه جا هم زنگ زدیم گفت شبی ٩٠ تومن، ولی گرونه......... یه تور هم هست که با هواپیما میبره ٤ شب با جا و غذا نفری ٣٢٠ تومن، قیمتش خیلی مناسبه یعنی فقط پول بلیط هواپیماشه، ولی جاش یه کم دوره. از یه طرفم به بابایی میگم بریم، اونجا میریم دنبال جا میگردیم، ولی اگه جا داشته باشیم خیالمون راحت تره. ...
28 فروردين 1392

شاید.................

سلام جیگر مامان دو شب پیش از ستاد بازسازی عتبات شهرمون به بابایی زنگ زدن که میتونه اواسط اردیبهشت بره سامرا به مدت یک ماه؟ آخه بابایی مهندس عمرانه. بابایی هم قبول کرد و دیروز رفت پاسپورتش رو داد بهشون. البته هنوز قطعی نیست ولی احتمال رفتنش خیلی زیاده. اگه رفتنی بشه این یک ماهو من میرم خونه مامانم. نمیدونم چیکار کنم، خیلی دلم براش تنگ میشه.                                      دلم نیومد بهش بگم نره، یعنی گفتما و...
22 فروردين 1392

تعطیلات عید

سلام نفس مامان تعطیلات عید هم تموم شد. امیدوارم توی این سال قدم رنجه کنی و تشریف بیاری توی دل مامانی.                   خوب حالا از این تعطیلات واست بگم: منو بابایی مسافرت نرفتیم، قرار بود یکی دو روز بریم شیراز و تخت جمشید و........ ولی نشد. دائی حجت و زن دائی با خانواده خانمش واسه سال تحویل رفته بودن مشهد، مامان بزرگ و خاله هام هم همین طور، مامان و بابام و دائی مهدی هم که ٣ فروردین  رفتن کربلا.               هفته قبل یه روز با ع...
14 فروردين 1392

سال 92

سلام نفس مامان سال نو مبارک       امیدوارم امسال سال خوبی واسه همه و همین طور من و بابایی باشه. امیدوارم همه اون کسایی که انتظار نی نی می کشن، خدا توی این سال بهشون بده. ایشالا امسال سال ورود تو به زندگیمون باشه. مامان جون و بابا جون و دائی مهدی از طرف دانشگاه دائی مهدی رفتن کربلا. جمعه عصر رفتن تهران که دیروز ظهر رسیدن و ساعت ٤ از جلوی دانشگاه دائی حرکت کردن. ...
4 فروردين 1392
1